معنی آش قره قروت
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
فرهنگ فارسی هوشیار
کلمات بیگانه به فارسی
ترف
فرهنگ معین
(قَ رَ قُ) [تر.] (اِ.) یکی از انواع لبنیات به رنگ سیاه و بامزه بسیار ترش که از دوغ به دست می آید.
فرهنگ عمید
مادۀ خوراکی ترشمزه که از جوشاندۀ غلیظشدۀ آب ماست تهیه میشود، کشک سیاه، ترف،
واژه پیشنهادی
سیاه کشک
لغت نامه دهخدا
قروت. [ق ُ] (ترکی، اِ) چیزی است که دوغ را جوش دهند تا بسته شود، باز به دست بر هم زنند ترش تر گردد و به خورد یوز دهند دفع صفرای وی کند، و به فارسی پلینوی. (بهار عجم) (آنندراج). و قراقروت پینوی سیاه را گویند. (آنندراج):
این چرخ پلنگ خوی من رو نکند
یوزی است که با قروت من خو نکند
پیراهن یوسفم سراپا لیکن
گر پیش زلیخا فکنی بو نکند.
مسیح کاشی (از آنندراج) (از بهار عجم).
- قره قروت، کشک سیاه.
معادل ابجد
1312